از دراکولای گمشده تا نبش قبر کریستف کلمب
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۲۹۵۹۶
آیا میدانید «کریستف کلمب»، که از اقیانوس اطلس گذشت و مسیر را برای استعمار قاره آمریکا باز کرد، در کجا دفن شده است و یا مقبره «لئوناردو داوینچی»، مشهورترین و تاثیرگذارترین چهره ایتالیایی رنسانس کجاست؟
دانستن این موضوع شاید برای همه اهمیت نداشته باشد، اما قطعا یافتن این گورها برای تاریخدانها و باستانشناسها مهم است، چون اطلاعات ارزشمندی را در اختیارشان میگذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گورها همواره برای باستانشناسان و جویندگان گنج جذاب بودهاند؛ چراکه بسیاری از اکتشافات از همین گورهای باستانی به دست میآیند، اما این گورها اغلب به افراد مشهور تاریخ تعلق ندارد.
هرچند این اکتشافات میتواند اطلاعاتی را درباره جنسیت، قومیت، ارتباطات خانوادگی و رژیم غذایی افراد ارائه دهد و مهمترین ابهامات تاریخی را برطرف کند.
در ادامه، لایوساینس که به جستوجوی گورهای گمشده شخصیتهای مشهور برآمده، تعدادی دیگر از این چهرهها را که مکان دفنشان نامشخص است، معرفی میکند.
۱. «شاهزادگان در برج»
شاید یکی از نفرت انگیزترین اعمال «ریچارد سوم»، دستور قتل دو برادرزاده جوانش یعنی «ادوارد» ۱۲ساله و «ریچارد» ۹ساله باشد. پس از مرگ پدر «ادوارد» جوان در سال ۱۴۸۳ میلادی، پادشاه «ادوارد چهارم»، برادرش «ریچارد» تاج و تخت را با عنوان «ریچارد سوم» به دست گرفت و دو شاهزاده جوان را به ظاهر برای محافظت از خودشان تا زمانی که یکی از آنها به اندازه کافی بزرگ شود، در «برج لندن» حبس کرد.
با این حال، شاهزادهها دیگر هرگز دیده نشدند و ادعا میشود که «ریچارد سوم» آنها را در همان سال به قتل رساند. در قرن هفدهم، کارگران دو اسکلت کوچک را در برج کشف کردند، اما مشخص نیست که آیا آنها استخوانهای شاهزادههای گمشده بودند یا خیر.
۲. «موکتزومای دوم»
«موکتزومای دوم»، پیش از هجوم اسپانیاییها، یکی از آخرین امپراتورهای مکزیک مرکزی بود. مشهور بود که «موکتزومای دوم» امیدوار است اسپانیاییهای مهاجم را آرام کند و سعی کرد آنها را با طلا بخرد.
دو روایت متفاوت درباره مرگ «موکتزومای دوم» در سال ۱۵۲۰ وجود دارد؛ اینکه از سوی یکی از اسپانیاییها به او خیانت شد، یا اینکه توسط یکی از مردم خودش مجروح و کشته شد. بر اساس برخی از گزارشها، جسد او چند روز بعد سوزانده شد، اما بقایای او هرگز پیدا نشد.
۳. آتاهوالپا
سرنوشتی مشابه «موکتزوما» برای «آتاهوالپا»، آخرین امپراتور اینکاها، رقم خورد که در سال ۱۵۳۳ میلادی در راه «کوزکو» واقع در «پرو»، توسط فاتحان اسپانیایی به فرماندهی «فرانسیسکو پیزارو» به اسارت درآمد.
«آتاهوالپا» پیشنهاد داد که با پر کردن یک اتاق با طلا و دو اتاق دیگر با نقره آزادی خود را بخرد، اما پس از رسیدن مقدار زیادی از گنج، «پیزارو» دستور اعدام «آتاهوالپا» را صادر کرد.
گفته میشود که او را با رسوم مسیحیت دفن کردند، اما چندین روایت نشان میدهد که جسد او بعداً توسط پیروانش نبش قبر شد. امروزه محل دفن او مشخص نیست.
۴. کریستف کلمب
محل بقایای «کریستف کلمب»، کاوشگر جنوایی که برای نخستینبار از اقیانوس اطلس گذشت و مسیر را برای استعمار قاره آمریکا توسط اروپاییها هموار کرد، هنوز مشخص نیست.
پس از درگذشت «کلمب» در سال ۱۵۰۶ میلادی، جسد او در «وایادولید» واقع در اسپانیا دفن شد، اما بعدها نبش قبر شد و نخست در «سویل» واقع در اسپانیا و سپس در «سانتو دومینگو» واقع در «جمهوری دومینیکن» دفن شد. اکنون مقامهای «سانتو دومینگو» و «سویا» هر دو ادعا میکنند که استخوانهای «کلمب» را در اختیار دارند و هیچکس نمیداند که کدام حقیقت را میگویند.
۵. کامهامها اول
«کامهامها اول» نخستین پادشاه جزایر «هاوایی» بود. در ابتدا تک تک جزیرههای «هاوایی» را یک خانواده سلطنتی متفاوت اداره میکرد. خانواده «کامهامها» صاحب بزرگترین این جزیرهها یعنی «هاوایی» بود.
تصور میشد «کامهامها» یک پیشگویی بومی هاوایی را عملی خواهد کرد و پادشاه تمام جزایر خواهد شد. در سال ۱۷۹۵ میلادی، او پس از سالها نبرد و مذاکره صاحب این عنوان شد و تا زمان مرگش در سال ۱۸۱۹ پادشاه باقی ماند. استخوانهای او در یک غار مقدس قرار داده شدند و موقعیت مکانی آن نیز بر اساس نوعی سنت «هاوایی» مخفی نگه داشته شد.
۶. تکامسه
«تکامسه» یکی از رهبران مردم «شوونی» بود که سعی داشت بومیان آمریکا را متحد کند تا در برابر اشغال سرزمینهای خود توسط «ایالات متحده اولیه» مقاومت کنند. او در سال ۱۷۶۸ میلادی در «اوهایو» متولد شد و چندین سال با استعمارگران جنگید.
«تکامسه» در جنگ سال ۱۸۱۲ میلادی با بریتانیا علیه ایالات متحده آمریکا متحد شد، اما انگلیسیها او را رها کردند و «تکامسه» در سال ۱۸۱۳ حین رهبری گروهی از سربازان برای مقابله با سربازان بیشمار آمریکایی درگذشت. گفته میشود که او در نزدیکی زمین نبرد دفن شد، اما هیچ اسنادی درباره محل گور او وجود ندارد.
۷. لئوناردو داوینچی
«لئوناردو داوینچی» که هنرمند، مهندس و دانشمند بود، شاید مشهورترین چهره ایتالیایی رنسانس باشد، اما هیچکس مطلع نیست که استخوانهای او دقیقا در چه نقطهای دفن شدهاند.
او در سال ۱۵۱۹ میلادی در فرانسه درگذشت و در یک عمارت دفن شد، اما این عمارت در جریان انقلاب فرانسه به شدت آسیب دید و در سال ۱۸۰۲ میلادی تخریب شد. بسیاری از گورهای این مکان تخریب شدند یا محتوای آنها به مکان دیگری منتقل شد. از این رو محل دفن بقایای «داوینچی» امروزه مشخص نیست.
۸. ولاد دراکولا
«ولاد دراکولا» که با نام «ولاد به میخکِشنده» نیز شناخته میشود، در قرن پانزدهم میلادی حکمران «والاچیا» بود و برای استقلال این منطقه از ترکهای عثمانی جنگید. گفته میشود او لقب «به میخکِشنده» را بهدست آورد؛ چراکه روش مورد علاقهاش برای اعدام این بود که دشمنانش را چهار میخ میکرد.
نام خانوادگی «ولاد» که «دراکولا» (Drăculea) است در زبان رومانی «اژدها» معنی میشد، اما امروزه معنای آن «شیطان» است. داستانهای او الهامبخش قصههای «دراکولای خونآشام» شد. مقبره او هرگز پیدا نشد.
۹. فرانسیس دریک
«فرانسیس دریک» که کاپیتان مورد علاقه ملکه الیزابت اول بود، در سال ۱۵۹۶ در پاناما در سال ۱۵۹۶ کشته شد. پس از مرگ او جسدش را زره پوشاندند، در تابوت سربی مُهر و موم کردند و در حدود ۲۴ کیلومتری شهر پورتوبلو در دریا دفن کردند. از آن زمان غواصان، باستانشناسان و جویندگان گنج به دنبال آن بودهاند، اما تاکنون، محل دقیق بقایای او پیدا نشده است.
۱۰. هارالد دندانآبی
«هارالد دندانآبی (بلوتوث) گورمسون» پادشاه قرن دهمی دانمارک و نروژ بود که برای متحد کردن قبیلههای وایکینگی این منطقه شهرت دارد. لقب او ممکن است به علاقه او به بلوبری اشاره داشته باشد یا ممکن است به این معنی باشد که او دندان بدی داشت که سیاه یا آبی به نظر میرسید. باستانشناسان تاکنون چندین مورد از بقایای استحکامات ساخته «بلوتوث» را کشف کردهاند، اما هنوز اثری از مقبره او پیدا نشده است.
منبع: فرارو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دراکولا گور کریستف کلمب مشخص نیست گور ها دفن شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۲۹۵۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا فلسفه کانت در میانه جنگهای امروزین هنوز کار میکند؟
اگر میخواهید دنیا را درک کنید لزوما مجبور نیستید در آن سفر کنید. نگاهی به امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) بیاندازید. در تاریخ ۲۲ آوریل جهان سیصدمین سالگرد تولد او را جشن میگیرد.
آن فیلسوف آلمانی هرگز خانه خود در پروس شرقی یعنی کونیگزبرگ یا کالینینگراد کنونی که امروزه بخشی از روسیه محسوب میشود ترک نکرد. با این وجود، این موضوع او را از تلاش برای درک جهان باز نداشت. عقاید او انقلابی در فلسفه ایجاد نموده و او را به پیشگام عصر روشنگری تبدیل کرده است.
معروفترین اثر او تحت عنوان "نقد عقل محض" به عنوان نقطه عطفی در تاریخ تفکر تلقی میشود. امروزه کانت یکی از مهمترین متفکران تمام اعصار محسوب میشود. بخش عمدهای از بینش او امروزه در جهان مواجه با تغییرات اقلیمی، جنگها و بحرانها هنوز معتبر هستند.
به گزارش فرارو به نقل از دویچه وله، برای مثال، چه چیزی میتواند به "صلح پایدار" بین دولتها منجر شود؟ کانت در مقاله خود در سال ۱۷۹۵ میلادی "درباره صلح دائمی" ایده تشکیل "لیگ ملل" را به عنوان جامعه فدرال جمهوری خواهانه توصیه کرد.
از نظر کانت کنش سیاسی همواره باید بر اساس قانون اخلاق هدایت شود. کار او به طرحی برای تاسیس جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول تبدیل شد که نهادی پیشگام در تاسیس سازمان ملل متحد در سالیان بعد بود و اثر خود را در اساسنامه آن نهاد بر جای گذاشت.
کانت علاوه بر حقوق بین الملل، قانون شهروندی جهانی را نیز تدوین کرد. او با این کار استعمار و امپریالیسم را رد میکند و ایدههایی را برای رفتار انسانی با پناهجویان تدوین کرده بود. به گفته کانت هر فردی حق بازدید از هر کشوری را دارد، اما لزوما این موضوع او را واجد حق مورد مهمان نوازی قرار گرفتن نمیسازد.
به نفع عقل و استدلالکانت کرامت انسانی و حقوق بشر را از منظر الهیاتی توجیه نمیکند بلکه از نظر فلسفی با عقل توجیه کرده است. او به مردم ایمان زیادی داشت. او معتقد بود که آنان خود میتوانند بار مسئولیت اعمال شان را برعهده گیرند. کانت بر این باور بود که با عقل و برهان میتوان بر زندگی مسلط شد و برای این امر قاعدهای اساسی بیان کرد: "به گونهای عمل کن که حداکثر اراده خود را در هر زمان به عنوان اصل قانونگذاری عمومی در نظر بگیریم". او این امر را "ضرورت قاطع" نامید. امروز ما آن را این گونه فرموله میکنیم: شما فقط باید کاری را انجام دهید که برای همگان بهترین است.
کانت در سال ۱۷۸۱ میلادی آن چه را که احتمالا مهمترین اثرش میباشد منتشر کرد. او در "نقد عقل محض" چهار پرسش اساسی فلسفه را مطرح میکند: چه چیزی میتوانم بدانم؟ باید چکار کنم؟ به چه چیزی میتوانم امیدوار باشم؟ و انسان چیست؟
جستجوی او برای یافتن پاسخ این پرسشها به اپیستمولوژی یا معرفت شناسی معروف است. او بر خلاف بسیاری از فیلسوفان پیش از خود توضیح میدهد که ذهن انسان نمیتواند به پرسشهایی مانند وجود خدا، روح یا آغاز جهان پاسخ دهد.
"ژان پل" رمان نویس آلمانی (۱۷۶۳-۱۸۲۵) درباره کانت میگوید: "کانت نور جهان نیست بلکه یک منظومه شمسی تابناک است".با این وجود، دیگر بزرگان روشنفکر هضم نوشتههای کانت را دشوار قلمداد میکردند. "موسى مندلسون" فیلسوف گلایه داشت خوانش آثار کانت نیازمند به کار بردن "شیره اعصاب" است! او گفته بود که خود نتوانست این کار را انجام دهد.
پیشگام عصر روشنگریآموزهها و نوشتههای امانوئل کانت مبانی تفکر جدیدی را بنا نهادند. عبارت کانت با عنوان "جرات اندیشیدن داشته باش"! یا به لاتین Sapere aude معروف شد و به همین خاطر از کانت به عنوان پیشگام روشنگری یاد کرده اند. این جریان فکری عقل انسان (عقلانیت) و استفاده صحیح از آن را معیار همه اعمال اعلام کرد.
امروزه هنوز قضاوتها و پیشداوریهای متعددی در مورد کانت در جریان است. برای مثال، "اوتفرید هوفه" فیلسوف معاصر آلمانی و کانت شناس در کتاب تازه خود تحت عنوان "شهروند جهان از کونیگزبرگ" این پرسش را مطرح میکند که آیا کانت یک نژادپرست اروپا محور بود یا آن که آیا کانت به مجاز بودن تبعیض علیه زنان قائل بود. در هر دو مورد پاسخ هوفه مثبت است البته با قید شرط او مینویسد: "بله، اما ... ".
کانت به معنای امروزی نژادپرست نبود. برعکس او استعمار و برده داری را محکوم کرد. اگرچه کانت هرگز فراتر از کونیگزبرگ سفر نکرد پایتخت پروس شرقی در آن زمان یک شهر تجاری پر جنب و جوش بود و به نوعی "ونیز شمال اروپا" قلمداد میشد. علاوه بر این، کانت عملا سفرنامههای مرتبط با کشورهای دیگر را بلعیده بود!
آیا کانت انسان گریز بود؟ علیرغم آن که او برنامه روزانه کاملا منظمی داشت، اما از صرف ناهار با دوستان و آشنایان لذت میبرد، عاشق بازی بیلیارد و بازی با کارت بود، به تئاتر میرفت و در سالنهای شهر به عنوان فردی سرگرم کننده و جذاب قلمداد میشد.
مراسم و رویدادها زیادی در آلمان به یاد کانت و میراث او در سال ۲۰۲۴ میلادی به مناسبت سیصدمین سالگرد تولدش برگزار میشوند. برای مثال، موزه بوندس کونست هاله در شهر بن میزبان نمایشگاهی درباره کانت با عنوان "مسائل حل نشده" بوده است.
علاوه بر آن، یک کنفرانس بزرگ آکادمیک در ماه ژوئن(خرداد) در برلین برگزار خواهد شد و پس از آن کنگره بین المللی کانت در بن در اواخر سال جاری میلادی برگزار خواهد شد که در ابتدا برای برگزار شدن در کالینینگراد برنامه ریزی شده بود، اما به دلیل جنگ روسیه با اوکراین امکان برگزار در آنجا وجود ندارد. قبر کانت در دیوار پشتی کلیسای جامع کونیگزبرگ واقع شده است. آن کلیسا یکی از معدود بناهای تاریخی باقی مانده پس از بمباران جنگ جهانی دوم و موج تخریب متعاقب آن در اتحاد جماهیر شوروی بود.
تاثیر کانت بر تاریخ حقوقی آلمان عمیق بوده، اما ظهور ناسیونالیسم مانع از آن شد که آثار او تا پس از جنگ جهانی دوم به نیروی غالب در اندیشه سیاسی آلمان تبدیل شود. اکنون سیصد سال از سالگرد تولد کانت میگذرد و او هنوز به مثابه متفکری برجسته شناخته میشود که تا به امروز میتواند الهام بخش جنبشهای سیاسی باشد.
کانال عصر ایران در تلگرام